بعد یک چت نیم ساعته

برای ما طولانی محسوب میشه چون اصولا حوصله تایپ نداره 

و قورت دادن حجم زیادی از احساساتم 

و نگه داشتن مرزهایی که دوست ندارم بشکنه 

و خودداری و عادی رفتار کردن و حفظ شئونات 

دلم میخواست یک جا بشینم همه حرفام و بگم یا ترجیحا بنویسم 

کلی قربون صدقه ی قورت داده شده . کلی عشق و علاقه ی بروز داده نشده . کلی آخه تو زندگی منیِ بروز داده نشده و

چرا ؟ 

چراش که معلومه . شما فکر کن وایسی جلوی یک پسر با مقادیر زیادی عشوه شتری از احساسات درونیت بگی بگی چقدر دوست داشتتیه در نظرت.

خب؟ 

به هر حال پسز پیغمبر که نیست !!!!! توقع این حد از خودداری و ازش ندارم .

دیگه به نظرم واضحه برای حفظ یک سری مسایل و حرمت ها که برای من به شخصه خیلی اهمیت داره باید یک سری چیز ها نگفته باقی بمونه .

وگرنه کار به جاهای باریک میکشه .

خلاصه که .

من دورت بگردم که انقدر با فهم و شعوری . که انقدر حقت ضایع شده تو این چند ساله . که انقدر پله شدی برای دیده شدن دیگران . که چقدر بی صدا و بی ادعا خوبی . که چقدر قضاوت بد پشتت هست  . 

قد و بالات . سایه ات . نگاهت . صدات . حرکاتت . همه اش برام آشناست . یک طوری که انگار صد ساله میشناسمت . 

عزیز دل من ! بدون که هر کس تو رو دست کم بگیره . زحماتت و نبینه . قدرت و ندونه . حرمتت و نگه نداره . 

من جای همه این آدما قدرت و میدونم . برام قابل احترامی . قبولت دارم برام ارزشمندی . و دوستت دارم .

بعدِ بابام بهترین و شریف ترین و باهوش ترین و با شعور ترین و فهمیده ترین و با وفا ترین مردی هستی که توی عمرم دیدم . و با  تک تک سلوهای بدنم  دوست دارم و بهت افتخار میکنم عزیز دلم .

بازم روم نشد کامل بنویسم . خودسانسوری دارم !!!!


تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت برترین فیلم ها همه چی موجوده سايه خرید اینترنتی بلیتز ارزان کده اصفهان سازه - ساختمان سازی - سایت تخصصی ساختمان اخبار فیلم روز دنیا vvt29929